من پیشمرگم
من شعله وار در خرمن شب زبانه می کشم
من گرم
و آتشین به انجماد
فصل سرد می
وزم
من
مهربان گلهای
خونم را
بر گیسوان
کودکان
گرسنه می نشانم
من تلخ
تلخ تلخ
چونان
خیزابه
نفرت از
دهانه ی زخم ناسور سر می
زنم
فواره
می زنم
من پیشمرگم
تو مرا می شناسی
تو مرا می شناسی
من عصاره
ی خشم رنجبران
جهان ام
من از
ثلاله ی
ستاره های
سرخ
کهکشان خلق ام
من پیشمرگم
قلبم برای تو می تپد
ای دورترین
انسان رنجدیده ی زمین
قلبم برای تو می تپد
کردستان
این سرزمین
خون و حماسه
اینک قلب خونین
ایران است
که آزادی
رو پر جوش
و پر توان فریاد
می کشد
من پیشمرگم
و تفنگ
ام از
پیشانی آسمان خواهد
گذشت
و دنیا
را پر از
ولوله خواهد
کرد
قلبم برای تو می تپد
ای دورترین
انسان رنجدیده ی زمین
قلبم برای تو می تپد
و شعر
بزرگ آزادی
را
با خون خویش
برای تو
می سرایم
من پیشمرگم
و
رگبار تفنگم را
با دستهای
سرخ لنین
مشق می کنم
"جلال ملکشا